قبایل ماد هرگز دچار چنین شکستی نشده بودند. این، نتیجه نفاق و پراکندگی و جنگ های داخلی بود. ناامیدی و سرگشتگی، به ظاهر، مدتی میان پادشاهان - از اورمیه گرفته تا بیابان نمک، حکمفرما بود. 27 یا 28 تن از فرمانروایان نواحی مختلف ماد و پارسوآ، پیش از آنکه پادشاه آشور از گردنه کوه «کولار» به سرزمین خویش بازگردد، هدایای فراوان به او دادند.

این لشکرکشی از سه جهت برای آشور اهمیت داشت. یکم، جلوگیری از امکان اتحاد میان مردم ماننا و ماد از یک سو، و اورارتو که نیرو گرفته بود از سوی دیگر؛ دوّم، غارت مردم و گرفتن برده؛ و سوّم، تدارک یک لشکرکشی علیه بابل، که در آن زمان «نامار» را تحت فرمان خویش درآورده بود.

عملیات جنگی بعدی (819 ق.م) متوجه بابل بود و بیشتر در خاک «نامار» جریان یافت. آشوریان در سالهای بعد به امور داخلی میان دو رود سرگرم، با این حال، مادها را نیز از یاد نبرده بودند.

«شَمشی-اَدَد پنجم» در سال 810 ق.م درگذشت و «اَدَدنیراری سوّم»، که کودکی خردسال بود، وارث تاج و تخت آشور گردید، و در واقع، این شهبانوی بیوه وی، «شَمو-رَمَت» (که در تاریخ به نام سمیر-امید یا سِمیرَمیس شناخته شده است) بود که امور کشور را اداره می کرد. بی شک حکومت یک زن، در میان اقوام پیرامون که به نظام های دوران پدرشاهی خو گرفته بودند، تأثیر عمیقی نمود.

در دوران حکومت شَمو-رَمَت و پسرش اَدَد-نیراری سوّم (810 - 783 ق.م) - که از سال 805 ق.م به طور مستقل به اداره امور پرداخت، بارها علیه مادها و ماننایی ها لشکرکشی شد. در سال های 809 و 807 ق.م (علیه ماننا )، 806 ق.م (علیه ماننا)، و سال های 800، 799، 797 ق.م (علیه نامار)، و در سال های 793، 792 و 788 ق.م، به ظاهر آشوریان قصد داشتند تا سرزمین ماد را به کلی مطیع خویش سازند.

آشوریان در سال 802 ق.م، مدعی فرمانروایی بر «اِلّی-پی» (در نزدیکی کرمانشاه امروزی) و «خارخار» و «آرازیاش» (در شمال همدان)؛ و «مِسّی» و کشور مادها و سراسر «گیزیل-بوندا» و «آبدادان»، تا «آندیا» و دریای کاسپی (مازندران) بودند. وقایع بعد از سال 802 ق.م بر ما مجهول است. شهبانو و فرزندش پس از آن تاریخ پنج بار به خاک ماد لشکر کشیدند. به گفته «کتسیاس» (تاریخ نگار یونانی)، شَمو-رَمَت به نقطه های دوردست خاور، تا باکتریا (باختر) لشکرکشید و جنگ کرد. گرچه اعتماد به گفته های وی دشوار است، ولی به احتمال تا حدی روایت موثقی را نقل کرده است؛ زیرا در فاصله سال های 802 تا 788 ق.م، آشوریان پیشرفت مهمی به سوی خاور کردند، گرچه گمان نمی رود به سرزمین اصلی باختر دست یافته باشند.

به هر تقدیر روایتی که درباره تسخیر ماد توسط شَمو-رَمَت و پسرش، در میان مردم شایع بود و کتسیاس آن را بازگو کرده است، به طور اساسی درست است، گرچه او به رسم خودش، بر آن پایه، افسانه درازی ساخته و پرداخته است.

از تاریخ آشور در چند سال آتی چیز زیادی شناخته نشده است. «شلمنصر چهارم» (783 - 773 ق.م) که پس از پدرش ادادنراری سوّم بر تخت سلطنت نشست با اورارتو پیکارهایی داشت. همچنین، اختیارات فرمانروایی وی نیز بوسیله نفوذ فزاینده مقامات عالی رتبه آشور، بویژه «شَمشی-ایلو»، فرمانده کل قوا، به شدت محدود شده بود. پس از او، دیگر فرزند آدادنیراری، با عنوان «آشوردان سوم»، پادشاه آشور شد (773 - 755 ق.م). دوران پادشاهی او، دوران سختی برای آشور بود. اختیارات فرمانروایی او نیز بوسیله نفوذ مقامات عالی رتبه دربار، محدود گشته بود. در سال 765 ق.م، بیماری طاعون در آشور شایع شد. در سال 763 ق.م، آشور با شورشی روبرو گشت که تا 759 ق.م ادامه یافت. همزمان با پایان یافتن شورش، طاعون بار دیگر سرزمین آشور را فراگرفت.

جانشین او، دیگر برادرش، «آشور نیراری پنجم» بود(755 - 745 ق.م). او وضع دشواری را از نیای خود به ارث برد. اختیارات فرمانروایی او تحت نفوذ «شَمشی-ایلو»، فرمانده کل قوای آشور قرار داشت. در سال های 751 و 750 ق.م، مجبور شد تا در «نَمری» پیکار کند. در 746 ق.م، شورش دیگری رخ داد که در ادامه آن، تاج و تخت آشور به دست شخصی افتاد که با عنوان «تیگلَت-پیلِسِر سوّم»، خود را شاه آشور خواند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد